آیه 49 سوره آل عمران

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ

[3–49] (مشاهده آیه در سوره)


<<48 آیه 49 سوره آل عمران 50>>
سوره :سوره آل عمران (3)
جزء :3
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و او را به رسالت به سوی بنی اسرائیل فرستد که به آنان گوید: من از طرف خدا معجزی آورده‌ام، من از گل مجسمه مرغی ساخته و بر آن (نفس قدسی) بدمم تا به امر خدا مرغی گردد، و کور مادر زاد و مبتلای به پیسی را به امر خدا شفا دهم، و مردگان را به امر خدا زنده کنم، و به شما (از غیب) خبر دهم که در خانه‌هاتان چه می‌خورید و چه ذخیره می‌کنید. این معجزات برای شما حجّت و نشانه (حقانیت من) است اگر اهل ایمان هستید.

و به رسالت و پیامبری به سوی بنی اسرائیل می فرستد که [به آنان گوید:] من از سوی پروردگارتان برای شما نشانه ای [بر صدق رسالتم] آورده ام؛ من از گِل برای شما چیزی به شکل پرنده می سازم و در آن می دَمم که به اراده و مشیّت خدا پرنده ای [زنده و قادر به پرواز] می شود؛ و کور مادرزاد و مبتلای به پیسی را بهبود می بخشم؛ و مردگان را به اِذن خدا زنده می کنم؛ و شما را از آنچه می خورید و آنچه در خانه هایتان ذخیره می کنید خبر می دهم؛ مسلماً اگر مؤمن باشید این [معجزات] برای شما نشانه ای [بر صدق رسالت من] است؛

و [او را به عنوان‌] پيامبرى به سوى بنى اسرائيل [مى‌فرستد، كه او به آنان مى‌گويد:] «در حقيقت، من از جانب پروردگارتان برايتان معجزه‌اى آورده‌ام: من از گل براى شما [چيزى‌] به شكل پرنده مى‌سازم، آنگاه در آن مى‌دمم، پس به اذن خدا پرنده‌اى مى شود؛ و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى‌بخشم؛ و مردگان را زنده مى‌گردانم؛ و شما را از آنچه مى‌خوريد و در خانه هايتان ذخيره مى‌كنيد، خبر مى‌دهم؛ مسلماً در اين [معجزات‌]، براى شما -اگر مؤمن باشيد- عبرت است.»

و به رسالت بر بنى اسرائيلش مى‌فرستد كه: من با معجزه‌اى از پروردگارتان نزد شما آمده‌ام. برايتان از گل چيزى چون پرنده مى سازم و در آن مى‌دمم، به اذن خدا پرنده‌اى شود، و كور مادرزاد را و برص‌گرفته را شفا مى‌دهم. و به فرمان خدا مرده را زنده مى‌كنم. و به شما مى‌گويم كه چه خورده‌ايد و در خانه‌هاى خود چه ذخيره كرده‌ايد. اگر از مؤمنان باشيد، اينها براى شما نشانه‌هاى حقانيت من است.

و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها می‌گوید:) من نشانه‌ای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام؛ من از گِل، چیزی به شکل پرنده می‌سازم؛ سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا، پرنده‌ای می‌گردد. و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [= پیسی‌] را بهبودی می‌بخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم؛ و از آنچه می‌خورید، و در خانه‌های خود ذخیره می‌کنید، به شما خبر می‌دهم؛ مسلماً در اینها، نشانه‌ای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

and [he will be] an apostle to the Children of Israel, [and he will declare,] “I have certainly brought you a sign from your Lord: I will create for you the form of a bird out of clay, then I will breathe into it, and it will become a bird by Allah’s leave. I heal the blind and the leper and I revive the dead by Allah’s leave. I will tell you what you have eaten and what you have stored in your houses. There is indeed a sign in that for you, should you be faithful.

And (make him) an apostle to the children of Israel: That I have come to you with a sign from your Lord, that I determine for you out of dust like the form of a bird, then I breathe into it and it becomes a bird with Allah's permission and I heal the blind and the leprous, and bring the dead to life with Allah's permission and I inform you of what you should eat and what you should store in your houses; most surely there is a sign in this for you, if you are believers.

And will make him a messenger unto the Children of Israel, (saying): Lo! I come unto you with a sign from your Lord. Lo! I fashion for you out of clay the likeness of a bird, and I breathe into it and it is a bird, by Allah's leave. I heal him who was born blind, and the leper, and I raise the dead, by Allah's leave. And I announce unto you what ye eat and what ye store up in your houses. Lo! herein verily is a portent for you, if ye are to be believers.

"And (appoint him) a messenger to the Children of Israel, (with this message): "'I have come to you, with a Sign from your Lord, in that I make for you out of clay, as it were, the figure of a bird, and breathe into it, and it becomes a bird by Allah's leave: And I heal those born blind, and the lepers, and I quicken the dead, by Allah's leave; and I declare to you what ye eat, and what ye store in your houses. Surely therein is a Sign for you if ye did believe;

معانی کلمات آیه

هيئة: شكل.

اكمه: كمه: كورى. معيوب شدن چشم. اكمه: كور. كور مادرزاد. (نعوذ باللّه).

ابرص: برص: پيسى. أبرص: مبتلى بمرض پيسى (نعوذ باللّه).

تدخرون: ادخار: ذخيره كردن. اصل آن «تذتخرون» تاء به ذال قلب و ادغام شده است و با ذال و دال تلفظ مى شود.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«49» وَ رَسُولًا إِلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‌

و (عيسى را به) پيامبرى به سوى بنى‌اسرائيل (فرستاد تا بگويد) كه همانا من از سوى پروردگارتان براى شما نشانه‌اى آورده‌ام. من از گل براى شما (چيزى) به شكل پرنده مى‌سازم، پس در آن مى‌دمم، پس به اراده و اذن خداوند پرنده‌اى مى‌گردد. و همچنين با اذن خدا كور مادرزاد و مبتلايان به پيسى را بهبود مى‌بخشم و مردگان را زنده مى‌كنم واز آنچه مى‌خوريد و آنچه در خانه‌هايتان ذخيره مى‌كنيد به شما خبر مى‌دهم، براستى اگر ايمان داشته باشيد در اين معجزات براى شما نشانه و عبرتى است.

نکته ها

هرجا احساس خطر مى‌شود بايد توجّه بيشترى باشد. در زنده‌كردن مردگان، شفا دادن كوران و ساير بيماران، خطر انحراف عقيده و غلوّ وجود دارد، لذا در اين آيه دو بار ودر آيه‌ى‌

جلد 1 - صفحه 517

110 سوره مائده، چهار مرتبه مسأله اذن خدا مطرح شده است.

رسالت عيسى عليه السلام مخصوص بنى‌اسرائيل است؛ «رَسُولًا إِلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ» ولى نبوّت او كه مقام تبليغ و ارشاد بوده، براى تمام مردم است. همانند حضرت موسى كه به او خطاب مى‌شود: «اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌» «1» ولى هنگامى كه ساحران شهر، معجزه حضرت موسى را مى‌بينند به او ايمان مى‌آورند.

بنابراين حضرت موسى يك مأموريت ويژه نسبت به شخص فرعون داشت و مأموريت ديگر براى ارشاد عمومى همه‌ى مردم. «2»

هر پيامبرى بايد معجزه‌اى داشته، معجزه‌اش نيز بايد متناسب با شرايط وافكار مردم آن عصر باشد.

امام رضا عليه السلام فرمود: عيسى عليه السلام در زمانى ظهور كرد كه بيمارى‌ها شيوع و مردم به طبيب نياز داشتند. «3» لذا معجزات آن حضرت در جهت شفاى بيماران بود.

امام صادق عليه السلام فرمود: حضرت عيسى عليه السلام در سن هفت سالگى به آنچه مردم در خانه‌هايشان مصرف يا ذخيره مى‌كردند، خبر مى‌داد. «4»

اگر ولىّ خدا با اذن او از گِل پرنده‌اى مى‌سازد، پس زنده شدن مردگان در روز قيامت با قدرت الهى كار مشكلى نيست.

پیام ها

1- معجزه، جلوه‌اى از ربوبيّت خدا و در راستاى هدايت وتربيت انسان‌هاست.

«جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»

2- اولياى خداوند با اذن او قدرت تصرّف و تغيير در نظام آفرينش را دارند. «فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ»

3- انبيا علم غيب دارند وحتى به جزئيات زندگى مردم آگاهند. «أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ

«1». طه، 24.

«2». تفسير الميزان.

«3». عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 80.

«4». بحار، ج 14، ص 251.

جلد 1 - صفحه 518

ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ رَسُولاً إِلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (49)

وَ رَسُولًا إِلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ‌: و قرار دهم او را پيغمبر به سوى بنى اسرائيل.

نزد علماى اماميه حضرت عيسى عليه السّلام از پيغمبران اولوا العزم و صاحب دين و شريعت مستقله بود به سوى تمام بنى اسرائيل، بلكه بسوى تمام مردم تا بعثت حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم. أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ‌: در حالى كه وقت رسالتش گويا باشد: بتحقيق آمده‌ام شما را، بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ‌: به نشانه و به علامتى از جانب پروردگار شما، و آن معجزه گواهى رسالت من باشد. مراد از آيه، جنس است نه فرد، زيرا پنج علامت ذكر فرمايد.

«1» بحار الانوار، جلد 2، صفحه 316، حديث اوّل- توحيد صدوق، باب 33، صفحه 236، حديث اوّل‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 106

معجزه اول: أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ‌: بدرستى كه من تصوير مى‌كنم و مى‌سازم براى شما از گل، كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ: مانند شكل مرغى، فَأَنْفُخُ فِيهِ‌: پس مى‌دمم نفس خود را در آن چيز كه به شكل مرغ است، فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ‌:

پس مى‌گردد آن گل مصوّر، مرغى زنده، پرواز كننده به امر و فرمان الهى.

مفسرين گفته‌اند: آن مرغ شكل خفّاش، جهت تخصيص خفاش براى آن بود كه در ميان مرغان خلقتش عجيب‌تر و تمام‌تر مى‌باشد.

چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه فرمايد: از صنعتهاى لطيفه و حكمتهاى عجيبه الهيه، چيزى است كه به ما نشان داده از علوم و معارف مشكله در خلقت خفاش، يعنى شبكور؛ مى‌بندد چشمهاى او را روشنائى، و مى‌گشايد ديده او را تاريكى، يعنى روشنائى آفتاب كه سبب باز شدن هر چشمى و موجب نور بصر است، مى‌بندد چشم خفاش را و مانع ديدن او مى‌شود؛ و برعكس، تاريكى شب كه مانع بصر هر حيوانى است، به قدرت كامله الهى باز مى‌گرداند چشم او را و سبب ديدن او مى‌شود. و حال آنكه نور نفس ظهور و بروز اشياء؛ و ظلمت نفس خفا و مانع ظهور است، بر ضد مقتضاى خود اثر مى‌بخشد. اين از عجائب حكمت است، چگونه مقرر فرمايد شب را چراغى كه به آن طلب روزى كند. و ديگر از غرائب او آنكه پرهايش از گوشت بدنش باشد مانند پره‌هاى گوش بدون استخوان، و پر به طورى كه نازك و رقيق نيستند تا پاره شوند، و ضخيم نيستند تا سنگين باشد براى پريدن. و نيز هيچ پرنده‌اى دندان ندارد مگر خفاش، و تمام طيور تخم گذارند الا خفاش كه بچه را مى‌زايد و حايض شود مانند زنان، و پستان دارد كه بچه خود را شير دهد بر خلاف ساير پرندگان. از اينها عجيب‌تر آنكه پرواز كند در حالى كه بچه‌اش به او چسبيده و شير خورد و از مادر جدا نشود، نه در زمين و نه در هوا تا اعضايش قوى و پر و بالش درآيد. منزه است خالق و آفريدگار هر چيز بر غير وضع معمولى‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 107

آن. «1» معجزه دوم: وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ‌: و برى سازم و خوب نمايم و علاج كنم كور مادرزاد را، يا ممسوح العين را از علت نابينائى.

معجزه سوم: وَ الْأَبْرَصَ‌: و پاك سازم و خوب گردانم كسى را كه به مرض پيسى مبتلا باشد.

تبصره: سنت الهيه بر اين قرار گرفته كه معجزات انبياء كه اثبات نبوت ايشان را فرمايد، از نوع فعلى باشد كه اهل آن عصر در آن ماهر باشند، چنانكه زمان حضرت ابراهيم عليه السّلام كمال نجوم بود، او را مناقض آن داده شد؛ و زمان حضرت يوسف عليه السّلام علم تعبير خواب شهرت داشت، علم تعبير خواب به او عطا شد؛ و زمان حضرت موسى عليه السّلام سحر تكميل بود، لذا معجزه او عصا واقع شد؛ و زمان حضرت عيسى عليه السّلام اطباء يونانى ماهر در طب بودند، اينگونه امور واقع شد كه ايشان عاجز بودند.

معجزه چهارم: وَ أُحْيِ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِ اللَّهِ‌: و زنده مى‌نمايم مردگان را به امر و فرمان خدا. تكرار اين كلمه براى رفع توهم الوهيت است، زيرا وقوع احياى موتى از مخلوق محال است. در احاديث وارد شده كه حضرت عيسى عليه السّلام چهار نفر را زنده نمود:

1- عازر كه از دوستان آن حضرت بود، ميان او و حضرت سه روز راه بود. سه روز هم از فوت او گذشته بود، به سر قبر او آمد، دعا نمود، خداى تعالى او را زنده فرمود.

2- پسر پيره زنى بود كه در عقب جنازه او مادرش بى‌تابى مى‌نمود.

3- زنى كه مرده بود، قومش نزد حضرت تضرع نمودند، دعا فرمود، زنده شد.

4- سام پسر نوح عليه السّلام كه چهار هزار سال فوت شده بود. قوم گفتند

«1» نهج البلاغه- خطبه 151 طبع عبده‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 108

اگر او را زنده نمائى ما ايمان آوريم. حضرت به سر قبر او آمد و نام الهى بر زبان راند و گفت: قم باذن اللّه، سام از قبر برساخت، و مى‌گفت: آيا قيامت بر پا شده؟ حضرت فرمود: نه، لكن من از خدا خواستم تو را زنده فرمود. پس حضرت عيسى عليه السّلام فرمود: تو در جوانى مرده‌اى، چرا مويت سفيد گشته؟

گفت: چون صدا را شنيدم، گمان كردم قيامت برخاسته، از هول آن موى سرم سفيد شد. پس حضرت فرمود: مت باذن اللّه، فورا موت به او طارى شد. «1» معجزه پنجم: وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ‌: و خبر مى‌دهم شما را به آنچه مى‌خوريد، وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ‌: و آنچه ذخيره مى‌كنيد در خانه‌هاى خود، يعنى علم به مغيباتى دارم كه شما شك در آن نداشته باشيد. مروى است چون قوم، آيات چهارگانه را مشاهده نمودند، حمل به سحر كردند. حضرت براى رفع اين توهم، معجزه پنجم را فرمود. نقل نموده‌اند چهل نفر با هم متفق شده، هر يك طعامى مخالف هم به خانه برده، مقدارى معين آن را خورده و بقيه معلوم را در مواضع متفرقه نهادند، پس نزد حضرت عيسى عليه السّلام آمده گفتند: ما را خبر ده چه خورده‌ايم و چقدر ذخيره و كجا گذارده‌ايم؟ جبرئيل نازل و او را خبر داده، يك يك را به آنها مى‌گفت. إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ‌:

بدرستى كه در اين امور مذكوره، هر آينه علامتى است مر شما را بر صدق نبوت من، إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‌: اگر هستيد شما ايمان آورندگان و تصديق كنندگان به حق.

تبصره: علامه مجلسى رضوان الله عليه به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه: نامهاى عظيم الهى هفتاد و سه نام است، دو نام از آنها را به عيسى عليه السّلام داده بود، آن معجزات از او ظاهر شد به سبب آن دو نام؛ و هفتاد و دو اسم را به ما عطا فرموده است، و يك نام مخصوص ذات‌

«1» بحار الانوار- جلد 14- صفحه 259- مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 445

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 109

سبحانى است، به كسى تعليم نفرموده. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره آل‌عمران «3»: آيات 48 تا 49

وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ (48) وَ رَسُولاً إِلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (49)

ترجمه‌

و ميآموزد او را كتاب و حكمت و تورية و انجيل و ميفرستد او را به پيغمبرى بسوى بنى اسرائيل كه همانا من بتحقيق آوردم براى شما آيتى از پروردگار شما همانا من ميسازم براى شما از گل شبيه صورت مرغ پس ميدمم در آن پس ميشود مرغى به اذن خدا و شفا ميدهم كور مادرزاد و پيس را و زنده ميكنم مردگانرا بدستور خدا و خبر ميدهم شما را بآنچه ميخوريد و آنچه ذخيره ميكنيد در خانه‌هاى خودتان همانا در اين هر آينه نشانه است از براى شما اگر هستيد گروندگان.

تفسير

خداوند بحضرت عيسى تعليم فرمود كتابهاى آسمانيرا كه بر انبياء سلف نازل فرموده بود و گفته‌اند نه جزء از صنعت كتابت را مخصوص باو فرمود و يك جزء آنرا بساير خلق عطا كرد و گفته‌اند مراد از كتاب جنس كتب سماوى است و اينكه تورية و انجيل اختصاص بذكر يافته براى فضيلت اندو است و تعليم فرمود باو حكمت و دانش علمى و عملى را و فرستاد او را با منصب رسالت بسوى طايفه بنى اسرائيل و در اكمال از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه رسالت او مخصوص ببنى اسرائيل بود و نبوتش مخصوص ببيت المقدس حقير عرض ميكنم شايد مراد آن باشد كه وحى فقط در بيت المقدس بآن حضرت ميرسيد در هر حال فرمود من حجت و دليل بر نبوت خود دارم و آن آنستكه مجسمه مرغ را از گل ميسازم و ميدمم در آن مرغى ميشود زنده و پرواز ميكند ولى دميدن از من است و جان گرفتن او از خدا است و كور اصلى و مرض پيسى را شفا ميدهم و مرده را زنده ميكنم ولى همه اينكارها از من به اذن خدا صادر ميشود چون اينكارها از قدرت بشر خارج است خداوند بمن عنايتى‌

جلد 1 صفحه 419

فرموده كه اين معجزات بايد از دست من ظاهر شود و اگر عنايت او نباشد من به تنهائى هيچ كارى نميتوانم بكنم و علم غيب هم بمن عنايت فرموده و اين معجزات باهرات دليل و حجت است از براى شما بر صدق من اگر شما معاند نباشيد و از گروندگان بدين حق باشيد قمى از حضرت باقر (ع) روايت فرموده كه حضرت عيسى بعد از آنكه اظهار نبوت و ادعاء احياء مرغ گلى و شفا كور و مرض پيسى را فرمود بنى اسرائيل گفتند همه اينها سحر است يك معجزى بكن كه ما بدانيم تو راست ميگوئى حضرت عيسى فرمود اگر بگويم شب چه خورديد و چه آشاميديد و چه براى فردا ذخيره نموديد پيش از آنكه از خانه بيرون آمده باشيد قبول ميكنيد كه راست‌گو هستم گفتند بلى حضرت تمامى حالات آنها را در خانه خودشان كه چه خوردند و چه كردند و چه آشاميدند و چه برداشتند و چه گذاردند ميفرمود باز بعضى ايمان ميآوردند و بعضى منكر ميشدند با آنكه اگر ميخواستند ايمان بياورند حجت كافى داشتند و نعلمه بصيغه متكلم و انى اخلق بكسر همزه و طائرا بجاى طيرا نيز قرائت شده است و از جمله كسانى را كه حضرت عيسى زنده نمود سام بن نوح بود كه حضرت او را مختار در بقاء و عود نمود و او گفت هنوز سختى جانكندن را فراموش نكردم و عود را اختيار كرد و ديگر يكى از دوستان آن حضرت بود كه بخواهش مادرش او را زنده كرد و بيست سال بعد از آن در دنيا بود و زن گرفت و اولاد پيدا كرد چنانچه در كافى و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ رَسُولاً إِلي‌ بَنِي‌ إِسرائِيل‌َ أَنِّي‌ قَد جِئتُكُم‌ بِآيَةٍ مِن‌ رَبِّكُم‌ أَنِّي‌ أَخلُق‌ُ لَكُم‌ مِن‌َ الطِّين‌ِ كَهَيئَةِ الطَّيرِ فَأَنفُخ‌ُ فِيه‌ِ فَيَكُون‌ُ طَيراً بِإِذن‌ِ اللّه‌ِ وَ أُبرِئ‌ُ الأَكمَه‌َ وَ الأَبرَص‌َ وَ أُحي‌ِ المَوتي‌ بِإِذن‌ِ اللّه‌ِ وَ أُنَبِّئُكُم‌ بِما تَأكُلُون‌َ وَ ما تَدَّخِرُون‌َ فِي‌ بُيُوتِكُم‌ إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً لَكُم‌ إِن‌ كُنتُم‌ مُؤمِنِين‌َ (49)

حضرت‌ عيسي‌ ‌پس‌ ‌از‌ وصول‌ بمقام‌ رسالت‌ ‌براي‌ اثبات‌ رسالت‌ ‌خود‌ فرمود ‌من‌

جلد 3 - صفحه 207

آمده‌ام‌ ‌شما‌ ‌را‌ بآية و معجزه‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگار ‌شما‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌از‌ گل‌ صورت‌ طيري‌ ميسازم‌ و ‌در‌ ‌آن‌ ميدمم‌ باذن‌ ‌خدا‌ پرنده‌ ميشود و پرواز مي‌كند و كور مادر زاد ‌را‌ بينا مي‌كنم‌ و صاحب‌ برص‌ ‌را‌ شفا ميدهم‌ و مرده‌ ‌را‌ زنده‌ مي‌كنم‌ باذن‌ ‌خدا‌ و خبر ميدهم‌ ‌شما‌ ‌را‌ بآنچه‌ ‌در‌ خانه‌هاي‌ ‌خود‌ مي‌خوريد و آنچه‌ ذخيره‌ مي‌كنيد بتحقيق‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ معجزات‌ ‌من‌ ‌هر‌ آينه‌ آيتي‌ ‌است‌ ‌براي‌ ‌شما‌ ‌اگر‌ مؤمن‌ باشيد.

أَنِّي‌ قَد جِئتُكُم‌ بِآيَةٍ مِن‌ رَبِّكُم‌ تعبير بان‌ّ مفتوحه‌ متعلّق‌ ‌است‌ بعامل‌ محذوف‌ ‌يعني‌ (الدليل‌ ‌علي‌ رسالتي‌ انّي‌ الايه‌) (‌قد‌ جئتكم‌ بآية) ‌من‌ بي‌ معجزه‌ نيامده‌ام‌ مدّعي‌ رسالت‌ شوم‌ ‌با‌ معجزه‌ آمده‌ام‌ مِن‌ رَبِّكُم‌ معجزه‌ عبارت‌ ‌از‌ فعلي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ بدست‌ ‌رسول‌ جاري‌ ميشود ‌که‌ ‌از‌ تحت‌ قدرت‌ بشر خارج‌ ‌است‌ و فعل‌ الهي‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ دليل‌ بارزي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌رسول‌ بايد داراي‌ معجزه‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ دليل‌ ‌بر‌ صدق‌ دعوي‌ ‌او‌ گردد و ‌اينکه‌ مزخرفي‌ ‌که‌ فرقه‌ ضالّه‌ مضلّه‌ بهائيّه‌ ميگويند معجزه‌ لازم‌ نيست‌ بلكه‌ اشراق‌ ‌در‌ قلب‌ ميشود ‌که‌ ‌اينکه‌ ‌رسول‌ ‌است‌ باطل‌ ‌است‌ زيرا ‌هر‌ مدّعي‌ كاذبي‌ ميتواند متمسّك‌ باين‌ كلام‌ شود چنانچه‌ ‌خود‌ باب‌ و بهاء و صدها امثال‌ ‌آنها‌ مدّعي‌ شدند.

أَنِّي‌ أَخلُق‌ُ لَكُم‌ مِن‌َ الطِّين‌ِ كَهَيئَةِ الطَّيرِ مسئله‌ تصوير صور ذات‌ ارواح‌ باجماع‌ و اخبار متظافره‌ حرام‌ ‌است‌ لكن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مورد چون‌ حضرت‌ عيسي‌ ‌براي‌ اقامه‌ معجزه‌ ‌که‌ كساني‌ ‌که‌ تصوير صورت‌ ميكنند قدرت‌ ندارند ‌در‌ ‌آنها‌ نفخ‌ روح‌ كنند و گل‌ ‌را‌ گوشت‌ و پر و اعضاء و جوارح‌ كنند و بمن‌ ‌اينکه‌ قدرت‌ ‌را‌ ‌خدا‌ افاضه‌ فرموده‌ مانعي‌ ندارد و ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ‌در‌ زمان‌ حضرت‌ عيسي‌ مصورين‌ بسيار بوده‌ و اعتبار ‌هم‌ شاهد ‌است‌ چون‌ اكثر مردم‌ ‌اگر‌ نگوئيم‌ تمام‌ ‌آنها‌ حتّي‌ يهوديها تصوير مختلفه‌ مثل‌ صورت‌ انبياء و ملائكه‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ ميتراشيدند و بآنها سجده‌ مي‌كردند و خداي‌ ‌خود‌ ميپنداشتند ‌که‌ ‌اينکه‌ يكي‌ ‌از‌ معجزات‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ شد.

فَأَنفُخ‌ُ فِيه‌ِ نفخ‌ دميدن‌ ‌است‌ فَيَكُون‌ُ طَيراً بِإِذن‌ِ اللّه‌ِ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ تصوير

جلد 3 - صفحه 208

و نفخ‌ فعل‌ ‌من‌ ‌است‌ لكن‌ طير شدن‌ و پرواز فعل‌ ‌خدا‌ ‌است‌ و ‌از‌ قدرت‌ بشر خارج‌ ‌است‌ چنانچه‌ و ابرء الاكمه‌ و الأبرص‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ قبيل‌ ‌است‌ ‌که‌ دست‌ كشيدن‌ عيسي‌ ‌بر‌ چشم‌ ‌ يا ‌ موضع‌ برص‌ فعل‌ عيسي‌ لكن‌ بصير شدن‌ و شفا پيدا كردن‌ فعل‌ الهي‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ دو معجزه‌ ‌هم‌ ‌از‌ باب‌ ‌اينکه‌ بوده‌ ‌که‌ اطباء بزرگ‌ ‌در‌ ‌آن‌ زمان‌ بودند و معالجات‌ محيّر العقول‌ مي‌كردند خداوند ‌اينکه‌ معجزات‌ ‌را‌ بدست‌ ‌او‌ عنايت‌ فرمود.

وَ أُحي‌ِ المَوتي‌ بِإِذن‌ِ اللّه‌ِ حكماء زبردست‌ ‌که‌ امراض‌ سخت‌ ‌را‌ ‌که‌ مشرف‌ ‌بر‌ هلاكت‌ ‌بود‌ معالجه‌ مي‌كردند ولي‌ ‌از‌ مرده‌ زنده‌ كردن‌ عاجز بودند چنانچه‌ ‌در‌ زمان‌ موسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ سحره‌ بسيار بودند معجزه‌ موسي‌ عصا و يد بيضاء ‌بود‌ و ‌در‌ زمان‌ پيغمبر اسلام‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فصاحت‌ و بلاغت‌ بسيار رواج‌ داشت‌ معجزه‌ قرآن‌ ‌بود‌.

و ممكن‌ ‌است‌ ‌که‌ تنوّع‌ ‌در‌ معجزات‌ انبياء حكمت‌ ديگري‌ داشته‌ ‌باشد‌ و ‌آن‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ تمام‌ انبياء يك‌ نوع‌ معجزه‌ داشتند توهّم‌ ميشد ‌که‌ ‌اينکه‌ يك‌ نوع‌ صنعتي‌ ‌است‌ ‌که‌ اينها ‌از‌ يك‌ ديگر اخذ كرده‌ باشند.

وَ أُنَبِّئُكُم‌ بِما تَأكُلُون‌َ وَ ما تَدَّخِرُون‌َ فِي‌ بُيُوتِكُم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌هم‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ و استفاده‌ نمود ‌که‌ ‌در‌ زمان‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ كهنه‌ و جادوگران‌ و منجّمين‌ بسيار بودند ‌که‌ خبر ‌از‌ مغيبات‌ ميدادند و لكن‌ باجمال‌ و امّا بخصوصيّات‌ ممكن‌ نيست‌ خبر دهند و حضرت‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ چون‌ بتمام‌ خصوصيّات‌ خبر ميداد معلوم‌ ميشود ‌که‌ جز بطريقه‌ وحي‌ ممكن‌ نيست‌.

إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً لَكُم‌ ‌يعني‌ ‌در‌ آنچه‌ بيان‌ شد ‌از‌ معجزات‌ باهرات‌ ‌آيه‌ و دليل‌ و برهان‌ ‌است‌ ‌بر‌ رسالت‌ ‌رسول‌ و صدق‌ دعواي‌ ‌او‌ إِن‌ كُنتُم‌ مُؤمِنِين‌َ ‌اگر‌ ايمان‌ بخدا داريد و افعال‌ الهي‌ ‌را‌ ‌با‌ افعال‌ بشري‌ تميز ميدهيد و جزو طبيعيّين‌ ‌که‌ منكر ‌خدا‌ باشند و تمام‌ افعال‌ ‌را‌ مستند بطبيعت‌ ميدانند نيستيد زيرا ‌تا‌ اعتقاد بوجود ‌خدا‌ نباشد اثبات‌ اينكه‌ ‌رسول‌ ‌از‌ جانب‌ ‌او‌ ‌است‌ نميشود

جلد 3 - صفحه 209

و لذا ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ خداوند مقاله‌ كفار ‌را‌ ‌که‌ زير بار انبياء نميرفتند نقل‌ ميفرمايد ‌که‌ چرا ملائكه‌ ‌را‌ نفرستاد و اينها دروغ‌ نسبت‌ بخدا ميدهند و ‌خدا‌ كسي‌ ‌را‌ نفرستاده‌ و امثال‌ ‌اينکه‌ عبارات‌ ‌که‌ كاشف‌ ‌از‌ اينست‌ ‌که‌ معتقد بخدا بودند، و ردّ طبيعت‌ ‌را‌ بايد ‌از‌ راه‌ ادلّه‌ عقليّه‌ نمود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 49)- در این آیه به معجزات حضرت مسیح اشاره کرده می‌فرماید:

«و (خداوند) او را رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل قرار می‌دهد» (وَ رَسُولًا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ).

سپس می‌افزاید: او مأمور بود به آنها بگوید: «من نشانه‌ای از سوی پروردگارتان برای شما آورده‌ام» (أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ).

نه یک نشانه بلکه نشانه‌های متعدد! «من از گل چیزی به شکل پرنده می‌سازم، سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا پرنده‌ای می‌گردد» (أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ).

سپس به بیان دومین معجزه یعنی درمان بیماریهای صعب العلاج یا غیر قابل علاج از طریق عادی پرداخته می‌گوید: «من کور مادر زاد و مبتلا به برص (پیسی) را بهبودی می‌بخشم» (وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ).

شک نیست که این موضوعات مخصوصا برای پزشکان و دانشمندان آن زمان معجزات غیر قابل انکاری بوده است.

در سومین مرحله، اشاره به معجزه دیگری می‌کند و آن این که: «من مردگان را به فرمان خدا زنده می‌کنم» (وَ أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ).

چیزی که در هر عصر و زمانی جزء معجزات و کارهای خارق العاده است.

و در مرحله چهارم موضوعات خبر دادن از اسرار نهانی مردم را مطرح می‌کند، زیرا هر کس معمولا در زندگی فردی و شخصی خود، اسراری دارد که دیگران از آن آگاه نیستند مسیح می‌گوید: «من شما را از آنچه می‌خورید و در خانه‌ها ذخیره می‌کنید خبر می‌دهم» (وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ).

و در پایان به تمام این چهار معجزه اشاره کرده می‌گوید: «مسلما در اینها

ج1، ص286

نشانه‌ای است برای شما اگر ایمان داشته باشید» و در جستجوی حقیقت باشید (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).

از مفاد آیه فوق و آیات مشابه آن استفاده می‌شود که فرستادگان و اولیای خدا به اذن او می‌توانند به هنگام لزوم در جهان تکوین و آفرینش تصرف کنند و بر خلاف عادت و جریان طبیعی حوادثی به وجود آورند و این چیزی است بالاتر از ولایت تشریعی یعنی سرپرستی مردم که نام آن ولایت تکوینی است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع